ایران ویج یا آریاویج، سغد یا سغدیان، مرو یا مورو، بلخ یا باختر، نیسایه یا پارت، هرات یا هرووه، کابل یا وه اکرته، اوروا یا اورغانج، گرگان یا هیرکانی، رخج یا آراخوزیه، هتومنت یا هلمند، راگا یا ری، چخر یا چرغ، ورنه یا گیلان و دیلم، هپته هند و یا پنجاب هند، رنگها یا رنها در سرزمین قفقاز کنونی مجاور با ایران ویج.
بند ۴و۵و۶ فرگرد نخست وندیداد:
۴. در ایران ویج ده ماه زمستان و دو ماه تابستان است. زمستان سرد است برای آب، سرد است برای زمین، سرد است برای گیاه. در آنجا کانون زمستان است. همه جا سرما بدترین آفتها است.
۵. من اهورامزدا، دومین کشور را که بدون ناخوشی و غمگینی آفریدم «دشت» ی است که اقوام «سغد» در ان سکونت دارند. اهریمن پرمرک برضد آن آفت «ملخ» پدید آورد. این آفت برای گیاهان زیان بخش و برای رمه و ستوران
کشنده میباشد. [۵]
۶. سومین کشور که من «اهورامزدا» بدون ناخوشی و غمگینی آفریدم «مرو» توانا و خوش قلب است. اهریمن پرمرک برضد آن آفت «غارت و رفتار خلاف ادب» در آن پدید آورد [6]
روشنگری:
۵. سغد سرزمینی است دربرگیرنده تاجیکستان کنونی و بخش خاوری ازبکستان کنونی میان کوههای تیانشان و رود آمودریا. سغد و سغدیان هر دو در کتابهای پارسی استعمال شده و در «اوستا» به عبارت «سوگدا Sughda» آمده و با لفظ «گاوو Gau» با هم ذکر شده است. دوهارلز در کتاب خود «گاوو» را پایتخت «سغدیان» میداند، ولی دارمستتر باور دارد که «گاوو» در پهلوی به معنی «دشت» است و مقصود از این دو لفظ در «اوستا» عبارت از دشت «سغد» است و در مسافت هشت روز راه همه جا سبز و خرم و پوشیده از باغها و چراگاهها و مزارع بود.
در کتابهای پهلوی لفظ سغد را با «سوریک» در «سوریه» تطبیق کردهاند و این تصویر برآمده از اشتباهی است که از همانندی لفظ «سوگدا» با «سوریک» به دست آمده است (رجوع شود به دوهارلز کتاب اوستا صفحه ۷ و دارمستتر جلد دوم زند اوستا صفحه ۸).
اطلاعات پژوهشگران غربی درباره «سغد» در اندازهای است که نقل نمودم، ولی دانشمندان روس از حفریات و تحقیقات دامنه داری که در سرزمین قدیم سغد واقع در ازبکستان کنونی بعمل آوردهاند محل دقیق این سرزمین را روشن داشتهاند و «مون گیت» دانشمند روس در کتاب خود درباره باستانشناسی در روسیه بتفصیل روشنگری داده و قسمتی را به پارسی برگردان و در زیر نقل میکنم:
سغد در دره زرافشان و کاشکا دریا واقع شده و «سمرقند» پایتخت آن است و این شهر را مورخان بنام «ماراکندا Maracanda» موسوم ساختهاند.
کوروش هخامنشی در نیمه سده ششم ق. م. کشور سغد را در جزو گستره حکمرانی خود قرار داد.
شهر «سمرقند» در حمله مغول ها با خاک یکسان شد و ساکنان آن بهلاکت رسیدند، در ویرانههای این شهر تجسسات دامنه داری بعمل امد و آثار گران بها کشف شده است. مرکز این شهر بنام ارک نامیده میشد و در سده چهارم ق. م. شهریگری بزرگی در آن تشکیل یافته بود. سغد در صنعت و بازرگانی اهمیت ویژهای داشت.
از شهرهای قدیم سمرقند تندیسهای کوچک بدست آمده و برخی از آنها تندیس «آناهید Anāhid یا آناهیتا An-āhita، خداوند آب و باران» مربوط بدین «مزدا پرستی» است.
از شهرهای قدیم سغد در ویرانههای شهر «تل برزو Tell-Barzu» در شش کیلومتری سمرقند است و از آن یک ظرف سفالین بدست آمده و روی این ظرف تصویر یک انسان با طنه گاو نقش بسته و از یک نیمه خدای ایرانی بنام «کیقباد» حکایت میکند،
از اکتشافات بزرگ سغدیان از ویرانههای شهر قدیم «پَنجَکَنت Панҷакент» است.
این شهر در دره زرافشان بفاصله ۶۸ کیلومتری از سمرقند واقع شده و در سده هشتم میلادی در حمله عربها ویران گشته است. در مجاری آب این شهر تنبوشههای سفالین بکار رفته و از بناهای بزرگ پَنجَکَنت دو معبد میباشد. یکی مشتمل بر تالار چهارگوش شکل بمساحت هشت متر در هشت متر و سقف آن بر روی چهار ستون قرار گرفته است، این معبد از خاور بدون دیوار به ایوان منتهی است و در برابر محوطه واقع است و در دیوار معبد نقش و نگارهایی است که از دید باستانشناسی نغز و دقیق است.
در نقش یکی از دیوارها یک مرد روحانی بسوی محراب خم شده و چند شخص از آنجمله دو مرد دهقان در مراسم دینی حاضرند و در دیوار مقابل تصویر چند شاهزاده سغدی است. معبد دیگر در شمال شهر دارای تالار بزرگ با چهار ستون و یک ایوان است و بر روی دیوار این معبد تصویر صحنهای در سوگواری جنازه «سیاوش» (نیمه خدای ایرانی) است.
میدان شهر پَنجَکَنت موسوم بشهرستان است و در خاور آن چندین عمارات و کاخها کشف شده و در تالار یکی از کاخها روی دیوار نقش و نگار در صحنههای متعدد دیده میشود.
در یکی از این تصویرها شاه روی تخت نشسته و چند شاهزاده سغدی با چند دهقان در برابر وی ایستاده و مراسم جشن برگزار میشود و در صحنههای دیگر شماری سازنده و نوازنده برقص سرگرم بودند.
از معابد سغدی و آثاری که بدست آمده روشن شده است دین «مزدا پرستی» مذهب معمول مردم در شهرهای سغد بوده است و «آب، آتش، خاک، باد» را میپرستیدند و مردهها را بر پایه مراسم دینی در این مذهب دفن میکردند، بدین سان که جنازه را در هوای آزاد طعمه «لاشخورها» میساختند و سپس استخوانها را پس از جدا شدن از گوشت در محفظهای مینهادند و این محفظه بنام «استودان Astodan» (مخفف استخواندان) نامیده میشد و در اطلاق زیر زمین نگاه میداشتند. (تصاویر مراسم دفن مردگان زرتشتی: خوردن اجساد مردهها توسط لاشخورها 1و2و3و4و5و6)
در شهر پَنجَکَنت گورستانی کشف شده و در ان از این دست محفظهها بدست آمده است.
۶. مّرو (ترکمنستان کنونی) در «اوستا» بلفظ «مورو Morou» ذکر شده و در پیشترها یکی از شهرهای معظم و آباد «ایران باستان» بشمار میرفت و چون در شاهراه دنیای قدیم با خاور دور قرار داشت تا زمان حمله مغول عظمت خود را محفوظ نگاه داشته و پس از اسلام مرکز حکومت و امارات خراسان بود و در آن زمان بیش از «یک میلیون» جمعیت داشته و کتابخانههای همگانی انبوه در این شهر برپا بود و دانشمندان اسلامی برای بکارگیری این کتابها از شهر «مرو» دیدن میکردند.
شهر زیبای «مرو» پس از اسلام در چهار مرتبه مورد حمله اقوام بیگانه قرار گرفت و آسیب فراوان دید.
در مرتبه نخست بدست «تموچین یا چنگیز» (ترکنژاد!).
مرتبه دوم بدست «امیر تیمور گورکانی یا تیمور لنگ» (ترکنژاد!)، تیمور لنگ رئیس قوم تاتار خود را از بازماندگان چنگیزخان مغول میدانست.
مرتبه سوم بدست «ازبکها» و سرانجام در سده نهم هجری بدست «شیبک خان ازبک، امیر بخارا» مورد کشتار و تاراج واقع شد و به ویرانه تبدیل گردید، نام و نسب امیر بخارا، «محمد شاهبخت خان بن بوداق سلطان بن ابوالخیربن دولت شیخ بن ابراهیماغلن بن فولاداوغلن بن منگوتیمور بن باداکول بن جوجیخان بن چنگیزخان» بود و به محمد شیبانی، شاهی بیگ خان، شیبانی خان و شاهبخت خان نیز مشهور بوده است، شیبک خان نیز ترکنژاد بود!.
کشور ایرانی «مرو» هم اکنون مرکز «جمهوری تاجیکستان» و نزدیک مرغاب واقع شده و راه آهن ماورای قفقاز تا سرحد چین از این شهر عبور مینماید. ساکنان مرو تاکنون قومیت و رسوم و عادات و زبان ایرانی را محفوظ داشتهاند.
کشورهای ایرانی در شمال و خاور ایران باستان - بخش نخست
کشورهای ایرانی در شمال و خاور ایران باستان - بخش دوم
کشورهای ایرانی در شمال و خاور ایران باستان - بخش سوم
نقشه کشورهای ایرانی، سغد (تاجیکستان کنونی و بخش خاوری ازبکستان کنونی) - مرو (ترکمنستان کنونی) |
بند ۴و۵و۶ فرگرد نخست وندیداد:
۴. در ایران ویج ده ماه زمستان و دو ماه تابستان است. زمستان سرد است برای آب، سرد است برای زمین، سرد است برای گیاه. در آنجا کانون زمستان است. همه جا سرما بدترین آفتها است.
۵. من اهورامزدا، دومین کشور را که بدون ناخوشی و غمگینی آفریدم «دشت» ی است که اقوام «سغد» در ان سکونت دارند. اهریمن پرمرک برضد آن آفت «ملخ» پدید آورد. این آفت برای گیاهان زیان بخش و برای رمه و ستوران
کشنده میباشد. [۵]
۶. سومین کشور که من «اهورامزدا» بدون ناخوشی و غمگینی آفریدم «مرو» توانا و خوش قلب است. اهریمن پرمرک برضد آن آفت «غارت و رفتار خلاف ادب» در آن پدید آورد [6]
روشنگری:
۵. سغد سرزمینی است دربرگیرنده تاجیکستان کنونی و بخش خاوری ازبکستان کنونی میان کوههای تیانشان و رود آمودریا. سغد و سغدیان هر دو در کتابهای پارسی استعمال شده و در «اوستا» به عبارت «سوگدا Sughda» آمده و با لفظ «گاوو Gau» با هم ذکر شده است. دوهارلز در کتاب خود «گاوو» را پایتخت «سغدیان» میداند، ولی دارمستتر باور دارد که «گاوو» در پهلوی به معنی «دشت» است و مقصود از این دو لفظ در «اوستا» عبارت از دشت «سغد» است و در مسافت هشت روز راه همه جا سبز و خرم و پوشیده از باغها و چراگاهها و مزارع بود.
در کتابهای پهلوی لفظ سغد را با «سوریک» در «سوریه» تطبیق کردهاند و این تصویر برآمده از اشتباهی است که از همانندی لفظ «سوگدا» با «سوریک» به دست آمده است (رجوع شود به دوهارلز کتاب اوستا صفحه ۷ و دارمستتر جلد دوم زند اوستا صفحه ۸).
اطلاعات پژوهشگران غربی درباره «سغد» در اندازهای است که نقل نمودم، ولی دانشمندان روس از حفریات و تحقیقات دامنه داری که در سرزمین قدیم سغد واقع در ازبکستان کنونی بعمل آوردهاند محل دقیق این سرزمین را روشن داشتهاند و «مون گیت» دانشمند روس در کتاب خود درباره باستانشناسی در روسیه بتفصیل روشنگری داده و قسمتی را به پارسی برگردان و در زیر نقل میکنم:
سغد در دره زرافشان و کاشکا دریا واقع شده و «سمرقند» پایتخت آن است و این شهر را مورخان بنام «ماراکندا Maracanda» موسوم ساختهاند.
کوروش هخامنشی در نیمه سده ششم ق. م. کشور سغد را در جزو گستره حکمرانی خود قرار داد.
شهر «سمرقند» در حمله مغول ها با خاک یکسان شد و ساکنان آن بهلاکت رسیدند، در ویرانههای این شهر تجسسات دامنه داری بعمل امد و آثار گران بها کشف شده است. مرکز این شهر بنام ارک نامیده میشد و در سده چهارم ق. م. شهریگری بزرگی در آن تشکیل یافته بود. سغد در صنعت و بازرگانی اهمیت ویژهای داشت.
تندیس آناهیتا ، خداوند آب و باران |
از شهرهای قدیم سغد در ویرانههای شهر «تل برزو Tell-Barzu» در شش کیلومتری سمرقند است و از آن یک ظرف سفالین بدست آمده و روی این ظرف تصویر یک انسان با طنه گاو نقش بسته و از یک نیمه خدای ایرانی بنام «کیقباد» حکایت میکند،
از اکتشافات بزرگ سغدیان از ویرانههای شهر قدیم «پَنجَکَنت Панҷакент» است.
حمله عربها به ایران |
در نقش یکی از دیوارها یک مرد روحانی بسوی محراب خم شده و چند شخص از آنجمله دو مرد دهقان در مراسم دینی حاضرند و در دیوار مقابل تصویر چند شاهزاده سغدی است. معبد دیگر در شمال شهر دارای تالار بزرگ با چهار ستون و یک ایوان است و بر روی دیوار این معبد تصویر صحنهای در سوگواری جنازه «سیاوش» (نیمه خدای ایرانی) است.
میدان شهر پَنجَکَنت موسوم بشهرستان است و در خاور آن چندین عمارات و کاخها کشف شده و در تالار یکی از کاخها روی دیوار نقش و نگار در صحنههای متعدد دیده میشود.
در یکی از این تصویرها شاه روی تخت نشسته و چند شاهزاده سغدی با چند دهقان در برابر وی ایستاده و مراسم جشن برگزار میشود و در صحنههای دیگر شماری سازنده و نوازنده برقص سرگرم بودند.
معابد زرتشتی در سغد بدست اسکندر (قهرمان غربیها) در ۳۳۰ پیش از میلاد ویران شدند و عربها بر روی ویرانههای معابد مسجد ساختند! |
معابد زرتشتی در سغد بدست اسکندر (قهرمان غربیها) در ۳۳۰ پیش از میلاد ویران شدند و عربها بر روی ویرانههای معابد مسجد ساختند! |
معابد زرتشتی در سغد بدست اسکندر (قهرمان غربیها) در ۳۳۰ پیش از میلاد ویران شدند و عربها بر روی ویرانههای معابد مسجد ساختند! |
در شهر پَنجَکَنت گورستانی کشف شده و در ان از این دست محفظهها بدست آمده است.
۶. مّرو (ترکمنستان کنونی) در «اوستا» بلفظ «مورو Morou» ذکر شده و در پیشترها یکی از شهرهای معظم و آباد «ایران باستان» بشمار میرفت و چون در شاهراه دنیای قدیم با خاور دور قرار داشت تا زمان حمله مغول عظمت خود را محفوظ نگاه داشته و پس از اسلام مرکز حکومت و امارات خراسان بود و در آن زمان بیش از «یک میلیون» جمعیت داشته و کتابخانههای همگانی انبوه در این شهر برپا بود و دانشمندان اسلامی برای بکارگیری این کتابها از شهر «مرو» دیدن میکردند.
شهر زیبای «مرو» پس از اسلام در چهار مرتبه مورد حمله اقوام بیگانه قرار گرفت و آسیب فراوان دید.
نقاشی از چهره چنگیز مغول |
تيمور لنگ رئيس قوم تاتار خود را از بازماندگان چنگيزخان مغول مي دانست |
نقاشی شیبک خان، اثر استاد کمال الدین بهزاد |
کشور ایرانی «مرو» هم اکنون مرکز «جمهوری تاجیکستان» و نزدیک مرغاب واقع شده و راه آهن ماورای قفقاز تا سرحد چین از این شهر عبور مینماید. ساکنان مرو تاکنون قومیت و رسوم و عادات و زبان ایرانی را محفوظ داشتهاند.
کشورهای ایرانی در شمال و خاور ایران باستان - بخش نخست
کشورهای ایرانی در شمال و خاور ایران باستان - بخش دوم
کشورهای ایرانی در شمال و خاور ایران باستان - بخش سوم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر