زمان ولادت زرتشت

  مجموعه قوانین زرتشت یا وندیداد اوستا


بنا به دلائل و مدارکی که از زمان ساسانیان باقی مانده و مورد قبول محققان ایرانی و غیر ایرانی واقع شده تردید نیست که زرتشت در سده ششم قبل از ویلاد می زیست و با کوروش هخامنشی و داریوش کبیر هم زمان بود اما آقای «ابراهیم پورداود» تاریخ مزبور را با منظور خود از انتشار ترجمه های فارسی اوستا مخالف دیده و از این جهت در کتاب یسنا جلد اول چاپ تهران سال 1334 راجع به زمان زرتشت در 35 صفحه از صفحه 75 تا 110 بحث کرده و تاریخ سنتی زرتشتیان و عقاید دانشمندان دیگر را مردود شناخته و تاریخ زندگی زرتشت را در سده یازدهم قبل زا میلاد قرار داده است و حال اینکه زرتشت در سده ششم قبل از میلاد می زیست و باید دلائل را به اختصار نقل نمائیم واز این دلائل در درجه اول تاریخ سنت زرتشتیان ایت که در کتب پهلوی زمان ساسانیان امثال «بندهش» و «زات اسپرم» و یا کتب پس از اسلام دینکرد و «آثار الباقیه بیرونی» و مسعودی تصریح شده و این موضوع را مناسب می دانیم از قول خود آقای «پورداود» نقل کنیم.



زمان تولد زرتشت



وی در صفحه 28 کتاب «گاتها» راجع به تاریخ سنتی زرتشتیان چنین می نویسد: «سنت قدیم زرتشتیان در چند کتاب پهلوی محفوظ مانده از آن جمله بندهش و زات اسپرم و دینکرد و آرداویراونامه و غیره است و در این کتب چند سال پس و پیش زمان زندگانی زرتشت ذکر شده است.»
آرداویراونامه و زات اسپرم زمان بعثت زرتشت را در 300 سال پیش از اسکندر می شمرد و بندهش در 258 سال پیش از بر هم خوردن سلطنت هخامنشیان ذکر کرده است.
ابوریحان بیرونی نیز در این تاریخ با بندهش موافق است. مسعودی هم در «مروج الذهب» از زمان رسالت زرتشت تا فتح اسکندر 258 سال فاصله می دهد.
 آقای سید حسین تقی زاده راجع به زمان زرتشت تحقیقات عمیقانه کرده و این زمان را با 285 سال قبل از استیلای اسکندر یعنی 588 سال ق.م. منطبق دانسته و در صفحه 464 بیست مقاله خود چنین می نویسد: «لذا ذکر تمام انچه در این باب صحبت و استدلال شده و مخصوصاً از طرف محققینی امثال ادوارد مایر، جکسون، هرتل و عده عظیمی از دانشمندان و بالاخره از همه مفصل تر و مدلل تر هرتسفلد در مقالات و کتب خود مانند مقاله او در یادگارنامه پاوری و بالاخره در آخرین کتاب خود که ذکرش گذشته موجب اطناب زیاد می گردد و فقط به چند نکته از کتاب اخیر اشاره لازم است. هرتسفلد معتقد است عدد 258 قدیمی و اصلی است و بعدها از روی حساب با بعضی عقاید مذهبی ساخته نشده است. مشارالیه برای اثبات اینکه مقصود از روایت معروف بودن زرتشت در 258 سال قبل از اسکندر همان فاصله زرتشت از مبداء تاریخ سلوکی است نه از استیلای اسکندر.»
 آقای سعید نفیسی در جلد اول تاریخ تمدن ایران ساسانی چاپ 1341 خورشیدی صفحه 47 راجع به ولادت زرتشت از «کلمان هوار» دانشمند فرانسوی نقل کرده و چنین می نویس: «روایات ایرانی که در کتب پهلوی بندهش ضبط شده زمان او را در میان قرن ششم و هفتم قبل از میلاد معین کرده است و این تاریخ را امروز تقریباً تمام محققین قبول دارین زیرا که در گاتها اسم زرتشت هست و از روی قواعد زبان شناسی به واسطه قدمت گاتها مشکل است که این قسمت از اوستا را لااقل از آغاز دوره هخامنشیان ندانیم.
وست محقق معروف دانمارکی در این باب صراحت بیشتری به کاربرده است».
اولمستد دانشمند فقید آمریکایی در کتاب خود چاپ 1948 صفحه 94 چنین می نویسد: «زرتشت یا زرادشت ماموریت خود را در رسالت و پیامبری در نیمه سده ششم ق.م. آغاز نموده است.» برستد Breasted دانشمند معاصر آمریکایی در کتاب خود چاپ سال 1944 صفحه 259 تاریخ بعثت زرتشت را در حدود سال 570 ق.م. می داند و توضیح داده که از مطالعه در عقاید دانشمندان داضح است که زرتشت در سده ششم ق.م. حیات داشته است.
این بود عقاید دانشمندان که همه جا تاریخ سنتی زرتشتیان را پذیرفته و زمان زرتشت را در سده ششم ق.م. شناخته اند اما آقای پورداود در کتاب خود به استناد نوشته بعضی از مورخان یونانی خواسته است تاریخ سنتی را متزلزل سازد و سپس بنا به گفته خسانتوس نام لیدیائی معتقد شده که زرتشت در 1080 سال ق.م. حیات داشته است و چنین می نویسد: «در میان اخبار مورخان قدیم یونان خبر خسانتوس راجع به زمان زرتشت قابل اعتماد است و ظهور پیغمبر ایران را می توان در حدود یک هزار و هشتاد سال قبل از میلاد دانست». تردید نیست که این عقیده در برابر تاریخ سنتی و دلائلی که از محققان ایرانی و غیر ایرانی نقل نمودیم بسیار سست است و قابل اعتنا نیست چه رسد به اینکه مورخان یونانی همه جا در کتب خود از نقل حوادث تاریخی راجع به مشرق ایران خودداری کرده اند و از این حوادث بی اطلاع بودند از آن جمله هرودوت، کزنفن و کتزیاس در شرح حال کوروش کبیر هخامنشی حوادث مربوط به هفت سال از آغاز سلطنت وی را مسکوت گذارده اند و حال اینکه کوروش در این مدت به تصفیه امور مشرق و شمال ایران و به جنگ با تورانیان اشتغال داشته و موفقیتهای بزرگ بدست آورده و تفصیل را تاریخ اجتماعی ایران باستان نقل نموده ایم.
 اما آنچه بیشتر صحت تاریخ سنتی زرتشتیان و بی اساسی عقیده آقای پورداود را مسلم می داد این است که باتفاق عمومی باستانشناسان ارجمند اروپایی دوران حدید و استفاده از آهن در تهیه آلات و ادوات جنگی و زراعتی و لازم خانگی از آغاز سده نهم قبل از میلاد معمول گشته و از این آلات و ادوات آهنی در جزوات اوستا بکرات یاد شده استو این امر مدلل می دارد که قرار دادن زمان زرتشت  در سده یازدهم ق.م. غیر ممکن است و الاّ نبایستی در کتاب زرتشت نمامی از ظروف و آلات و ابزار آهنی به میان آمده باشد.
گریشمن باستان شناس فرانسوی در صفحه 87 و 88 کتاب خود به نام ایران چاپ 1945 توضیح داده است که آهن را گرچه از سده های پیشین شناخته اند اما استفاده از آن در سده نهم تا هفتم ق.م. عمومیت یافته است و این عمومیت مانع از آن نبود که استعمال مس و مفرغ دوش به دوش آهن معمول شده باشد و از این دوره تا اوائل هزاره اول ق.م. ادامه داشته است. دولت آشور در کشور خود معادن آهن را فاقد بود و تا اواخر سده هشتم ق.م. نیز دولت اوراتور مانع از این بود که آهن را آشوریان از معادن قفقازیه بدست آورند، ناچار در صدد برآمد از اقوام ایرانی مجاور آشور و از مغرب ایران آنهم از طریق قتل و غارت و یا معاملات تحصیل نمایند.
گیت دانشمند شوروی در کتاب مفصل خود راجع به اکتشافات باستان سناسی در قفقازیه صفحه 148 به تفصیل سخن گفته و این اکتشافات را به تناسب دوران تاریخی از قبیل دوران حجر، دوران مس، دوران مفرغ و بالاخره دوران اهن نقسیم بندی نموده و در فصل پنجم کتاب تحت عنوان دوران نخستین از عهد آهن چنین می نویسد: «اکتشافات آهن در تمدن انسان آغاز تحول بزرگی را فراهم ساخته است.»
آهن به حالت معدن همه جا در قشر زمین بدست می آید این آهن نخستین فلز نیست که بشر به آن دست یافته باشد بلکه قبلاً از فلزات دیگر نیز استفاده می کرد.
کار بوسیله آهن بسیار سخت است و به آسانی زنگ می زند و بطور خالص بدست نمی آید و ذوب کردن آن مشکلتر از فلزات دیگر می باشد و 1530 درجه حرارت لازم دارد.
این اندازه حرارت در عهد قدیم بوسیله کوره های بادی قوی تر فراهم می شد و به همین جهت بود که اهن در ابتدای امر بندرت در دسترس انسان قرار میگرفت و برای تهیه زینت آلات بکار می رفت و فقط از آغاز هزاره اول قبل میلاد به تدریج برای ساخت آلان و ادوات جنگی و زراعتی و مایحتاج زندگی به مصرف رسیده و مس نیز بسیار نرم و منفرغ از اخطلاط مسی با فلزات کم قیمت امثال آنتیمون و قلع بدست آمده و بسیار شکننده است و از این جهت معمول شدن آهن در زندگانی اقوام قدیم تحول بزرگی
در هزاره قبل از میلاد پدید آورده است.
بنابراین عقیده آقای پورداود به استناد گفته خسانتوس نام لیدیای قابل قبول نیست و زمان زرتشت نمیتواند با سده یازدهم ق.م. منطبق شود و یا حدس و احتمال موجب نخواهد بود از تاریخ سنتی و از این همه دلائل صرف نظر شود چه رسد به اینکه دلائل متعدد دیگر از قبیل هم زمان بودن «گشتاسب» پدر «داریوش کبیر» با زرتشت و سلطنت این گشتاسب از جانب کوروش هخامنشی در پارت و بلخ و بالاخره مطابقت این کوروش با «کیخسرو کیانی» در سده ششم ق.م. همه و همه خلاف عقیده آقای پور داود را به ثبوت می رساند و به تفصیل در تاریخ اجتماعی ایران باستان نقل نموده ایم و از تکرار بی نیاز هستیم. منظور آقای پورداود در مخالفت با تاریخ سنتی زرتشتیان این است که زرتشت را یک پیغامبر افسانه ای معرفی کند و زمان وی را به زمان حضرت موسی که در سده سیزدهم ق.م. میزیست نزدیکتر سازد تا بتواند این دو پیغامبر را در قوانین یکدیگر به ثبوت رساند و این موضوع را در صفحه 41 کتاب یشتها نقل کرده و از توضیح بیشتر به علت ضیق مقال مغذور هستیم و اکنون می توانیم راجع به مندرجات وندیداد توضیح دهیم. و این توضیح در درجه اول مربوط به فصل اول وندیداد خواهد بود.
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

1 | دیدگاه:

farhad گفت...

بسیار عالی بود. ولی من بیشتر به عقیده پورداود اعتقاد دارم, البته عقیده شما هم قابل تامل میباشد.

ارسال یک نظر

Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...
 
قالب خاک طراحی شده توسط نرگس مینوخرد